سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلمدون
 
این وبلاگ به کمپین *من عاشق محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) * هستم، پیوست

منیره غلامی توکلی

مدرنیسم، فرزند رنسانس و رنسانس آغاز دین گریزی غرب

 

مدرنیسم و دین گریزی


تجدد و مدرنیسم، نگاه انسان به دین را تغییر داد. انسان پیشین غربی که در محرومیت مادی بود، با کامیابی خویش سعادت خود را در این دنیا یافت و دیگر به وعده‌های ادیان آسمانی در جهان دیگر بهای لازم را نداد .


   

گاهی سؤال پیش می آید : «حالا که دین اینقدر خوب و مفید است و نیاز بشر است چرا در قرون اخیر موج شدیدی بر ضد مذهب راه افتاد؟»  سر رشته این دین گریزی را می توان از مخالفت کلیسا با علم در دوران شکوفایی هنر و ادبیات و نجوم و پزشکی در دوران رنسانس جست و جو کرد.

کلیسا در برابر نهضت علمی اروپا خوب عمل نکرد. تفتیش عقاید، صدور فرمان محکومیت علم، محاکمه ی گالیله و ... منصفان را بر سر دو راهی « علم » و « دین » (البته دین به آن صورتی که در آن محیط و زمان معرفی شده بود)  قرار داد.

هر انسان عاقلی به طور قطع علم را انتخاب می کرد، چرا که پایه های آن را شخصا با مشاهده و آزمایش محکم کرده بودند. اما برخی از دانشمندان نیز به اشتباه، همه ادیان را به وضع خاص کلیسا قرون وسطی مقایسه کردند و همه مذاهب را رسما نفی می کردند و حتی اصل غلط را به عنوان « عدم سازگاری دین و علم» پایه گذاری کردند.


حاکمیت کلیسا بر مردم در قرون وسطی، سرآغاز دین گریزی

میترا خسروبیک کارشناس مسائل اجتماعی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس در خصوص معنی لغوی رنسانس، گفت: رنسانس لغتی فرانسوی به معنای  احیاء. بازگشت به زندگی،  اعاده حیات، تولد جدید، تجدید حیات است .

وی افزود: اصطلاحاً درمفهوم تاریخی رنسانس به دوره ای خاص گفته می شود که کلیسا بر مردم حکومت می کرد و در این نوع فرمانروایی که از قرن 14 شروع و تا 16 ادامه داشت، جنبشی برای احیاء ادبیات و علوم و صنایع در اروپا به وجود آمد.

این کارشناس مسائل اجتماعی در ادامه رنسانس را یکی از مهم ترین وقایع تاریخ دنیا دانست و افزود: این جنبش از ایتالیا آغاز شده و پس از آن به فرانسه، آلمان، اسپانیا و هلند گسترش یافت و شاهکارهای بدیعی در این دوره در حوزه ادبیات و هنر نقاشی و مجسه سازی خلق شد.

خسروبیک با بیان اینکه یکی از تغییرات مهمی که در این دوران آغاز شد تغییر در نوع نگرش مردم به مقوله مذهب و کلیسا در اروپا بود، افزود: نقادی کتاب مقدس و سوال از کلیسا به عنوان مهمترین حرکت های آغازین برای تحول مذهبی در این دوران بود.

وی در ادامه با اشاره به مخالفت کلیسا با جریان نوزایی علمی به بهانه بدعت و حاکمیت سلطه جویانه و ناعادلانه کلیسا بر مردم افزود: رهبران دینی آن دوران با تفتیش عقاید مردم  و شکنجه هایی غیرانسانی مردمی را که پایه های زندگی خود را علم و تجربه قرار داده بودند از دین زده کرد چرا که کلیسا برای برخی سراسر منفعت و برای بخشی وسیعی از جامعه مایه زحمت شده بود.

تفتیش عقاید، مهم ترین عامل دین گریزی در  قرون وسطی

تفتیش عقاید در این دوران از عامل بسیار مهمى براى گریز از دین در جوامع غربى محسوب مى شود. توسط ویل دورانت در این زمینه می نویسد: (کلمه تفتیش عقاید،قوانین و آیین دادرسى اى خاص خود داشت. پیش از آن که دیوان محاکمات آن در شهرى تشکیل شود، از فراز منابر کلیساها فرمان ایمان را به گوش مى رسانید و از مردم مى خواست که هر کدام  از ملحد و بى دین و بدعت گذارى سراغ دارند به سمع اعضاى محکمه تفتیش برسانند و آنها را به خبر چینى، به متهم ساختن همسایگانریال دوستان و خویشاوندان تحریض و تشویق مى کردند…به خبرچینان قول رازپوشى کامل و حمایت داده مى شد. این مورخ معروف در ادامه آمارى از قربانیان ارائه مى دهد و چنین مى نویسد:
(شمار قربانیان از سال 1480 تا 1488 [ یعنى به مدت 8 سال ] بالغ بر 8800 تن سوخته و 96464 تن محکوم به مجازات هاى دیگر و از سال 1480 تا 1808 بالغ بر 31912 تن سوخته و 291450 تن محکوم به مجازات هاى سنگین تخمین زده شده است.)

مدرنیسم و دین گریزی، فرزند رنسانس

عزیزالله حسینی در مقاله ای با عنوان اندیشه دین گریز انسان غربی مدرنیسم را فرزند رنسانس می داند و می گوید:  تجدد و مدرنیسم، نگاه انسان به دین را نیز دستخوش تغییر نمود. انسان پیشین غربی که در محرومیت مادی به سر می برد، با کامیابی خویش سعادت خود را در این دنیا یافت و دیگر به وعده های ادیان آسمانی در جهان دیگر بهای لازم را نداد.به تعبیر باربور: «تصور می کردند علم و پیشرفت مادی، خود به خود خوشبختی و فضیلت به بار می آورد، انسان می توانست بهشت را برای خود بر روی زمین بسازد.»

وی در بخشی دیگر از مقاله خود آورده است: تفکر مدرنیسم با فرع پنداشتن خداوند، انسان را بر طبیعت، چیره می داند. علاوه بر این، ذهن یا حیثیت درونی وی را نیز در استقلال و آزادگی کامل وی تعیین کننده می داند. چنانکه کانت روشنگری را «برداشتن قیمومیت از انسان، تکیه مطلق بر داوریهای خود انسان و به رسمیت شناختن وجود او» می داند. در این اندیشه
انسان هنگامی رستگار است که از رفاهی هرچه بیشتر در این جهان برخوردار باشد. این رویکرد لذتگرایانه که بر تمامی وجوه مدرنیسم مسلط است، برگرفته از رویکرد لیبرالیستی است.

نقش حکمرانان بی اعتنا به دین و حکمرانان فاسد اروپا در دین گریزی غرب

اما با تمام این موارد مذکور باز هم دانشمندانی در دوران های مختلف شکوفایی علم اروپا هستند که علم را از دین و دین را از سیاست جدا نمی دانند برای مثال : انیشتاین، دانشمند معروف لهستانی تبار می گفت:«علم بدون مذهب، لنگ است و مذهب بدون علم، کور.» این سخن اندیشه هماهنگی علم و دین را نشان می دهد. همچنین نیوتن که یکی از پرآوازه ترین دانشمندان غرب است، فردی دینگرا و مذهبی بود. وی در خداشناسی حتی بیش از دانش خود جدی بود و باور داشت که نظام مکانیکی فلکی اش، دلیلی بر وجود خدا فراهم می آورد. وی می گفت: «ممکن نیست حرکت سیاره ها تنها از علتی طبیعی ریشه بگیرد، بلکه این حرکتها از عاملی هوشمند اثر می پذیرند. «جان لاک» نیز که پایه گذار تجربه گرایی است، فردی مسیحی و باورمند به وحی الهی بود. «رابرت بویل» شیمی دان برجسته انگلیسی، می گفت: «علم، رسالتی دینی است برای گشودن اسرار آفرینش بدیعی که خداوند در جهان پدید آورده است.» در کتاب «اثبات وجود خدا» نیز مقاله هایی در اثبات وجود خداوند به قلم چهل دانشمند و کارشناس رشته های گوناگون علمی مانند: ریاضی، فلسفه، پزشکی، فیزیک و... آمده است که به تعارض نداشتن علم با دین و بی ارتباط بودن پیشرفت علمی با دین گریزی گواهی، می دهد.

بنابراین، ریشه های دین گریزی در غرب را باید در عوامل دیگری جستجو کرد. یکی از این عوامل، برخورد دوگانه حکمرانان بی اعتنا به دین و حکمرانان فاسد اروپا بود که از یک سو نمی توانستند به مخالفت آشکار با دین برخیزند و از سوی دیگر، کامجویی های مادی را عزیزتر از آن می دانستند که از آن دست بشویند. از این رو، در ظاهر به دین و دیانت تظاهر می کردند، از سویی دیگر، متولیان کلیسا نیز به نام دین، باورهای خرافی را گسترش می دادند و هرگونه مخالفت با آن را بدعت و سزاوار عذاب می دانستند. از همین رو، بسیاری از دانشمندان را تنها به دلیل بیان اندیشه علمی شان که با آموزه های کلیسا مخالف بود، شکنجه دادند یا اعدام کردند. برای نمونه، زبان «وافن»، دانشمند ایتالیایی را بریدند و وی را سوزاندند. همچنین اتیندوله فرانسوی و جوردانو برونو ایتالیایی را زنده زنده در آتش انداختند.

 ..و پیوند دین و علم در اسلام

اما اسلام در همان دوران مبارزه شدید کلیسا با رنسانس سرچشمه ی پیدایش دانش و علم فراوانی شد و دانشمندانی همچون « حسن بن میثم » فیزیکدان معروف اسلامی و « جابر بن حیان» که غربی ها به او « پدر علم شیمی» نام داده اند و ده ها تن مانند آنها را تحویل جامعه بشری داد.

آری متأسفانه پاره ای از مشاجرات و اختلافات میان ملل اسلامی، کوته بینی ها، عدم درک صحیح تعلمیات اسلام، گرایش به جمود و عدم توجه به روح زمان، سبب عقب ماندگی بسیاری از کشورهای اسلامی گردید که با شناخت اسلام به جوانان – آن چنان که هست- این عقب ماندگی، خصوصا در کشور عزیزمان ایران، به سرعت در حال جبران است.

منابع: عزیزالله حسینی، اندیشه دین گریز انسان غربی ، روزنامه قدس

محمد رحمتی شهرضا، چرا اسلام را برگزیدیم، فاتح خیبر

مقاله دین و دنیا ، مهدی جعفری

انتهای پیام/  ت



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 94/2/22 توسط منیره غلامی توکلی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک